باز محرم شد...
باز محرم شد و دلها شکست،
از غم زینب دل زهرا شکست،
باز محرم شد و لب تشنه شد،
از عطش خاک، کمرها شکست.
آب در این تشنگی از خود گذشت، دجله به خون شد، دل صحرا شکست، قاسم و لیلا همه در خون شدند،
این چه غمی بود که دنیا شکست.
محرم ماه غم نیست ماه عشق است،
محرم مَحرم درد حسین است،
هر دم به گوش میرسد آوای زنگ قافله،
این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله،
حلول ماه محرم، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه است.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی