براے امیـــــرحسین♡امیـــــرعباس

برف بازی

1395/11/13 2:7
نویسنده : maman fariba
207 بازدید
اشتراک گذاری

امروز۱۳بهمن سال۱۳۹۵پنج شنبه

صبح ساعت۷ونیم باباجون که رفت سرکار رفتم از پنجره بیرونو نگاه کنم دیدم برف باریده چقققد خوشحال شدم من آخه من عاشق زمستونم و برفش خوابم پرید و رفتم صبحانه آماده کردم ومنتظر شدم که شما از خواب بیدار بشید و ببرمتون برف بازی.

امسال دومین سالیه که برف میبینید ولی اولین سالیه که لذت برف و برف بازی رو تجربه میکنید.

۲ساعت بعدبیدارشدید وازپنجره بیرونو نشونتون دادم میگفتم امیرحسین ببین برف باریده امیرعباس ببین برف باریده

شما تعجب کرده بودید آخه پارسال که برف باریده بود شما۱۱ماهتون بود کوچیک بودید.

خلاصه باباجون از سرکار زنگ زدو گفت ببرمتون بیرون یکم برف بازی کنید لباساتونو پوشوندم و رفتیم بیرون

زمین سُر بود میترسیدم زمین بخوردید یه گوله برف درست کردم و دادم دستتون شماهم خوشتون اومده بود و میخندیدید.

نیم ساعتی برف بازی کردیم ورفتیم خونه.

شب خونه خاله جون شام دعوتیم تولد الیناس

خاله جون همه رو دعوت کرده بود

امیرحسین وامیرعباس شما خونه خاله جون کلی بازی کردید و میرقصیدید

خیلی خوش گذشت.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان نوشین
27 بهمن 95 10:57
چه کار خوبی کردی بردیشون برف بازی حتما کلی ذوق کردن، جیگررررررشونو 😚😚😚😚[

آره خیلی ذوق کردن و کلی هم بازی کردنپاسخ]