براے امیـــــرحسین♡امیـــــرعباس

واکسن۱۸ماهگی

1395/6/25 3:7
نویسنده : maman fariba
182 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرای گلم شما امروز۱۸ ماهه شدید

تو این ۱ماه گذشته میخوام کارایی ک جدیدا یاد گرفتید و انجام میدید رو بگم

اول اینکه من خونه تکونیه کوچیکی داشتم و مجبور شدیم با بابایی فرشارو خودمون بشوریم ولی شما نذاشتید ک من ب بابایی کمک کنم همش دوس داشتید با آب بازی کنید منم ترسیدم خیس بشید و سرما بخورید بردمتون خونه و بابایی ب تنهایی فرشارو شست

۲هفته بعدش ۲تاتون تب کردید  وتبتون بخاطر دندوناتون بود

امیر عباس پسر گلم خیلی شیطون شدی آب خواستنی میگی آب بیده و اداهایی درمیاری ک منو بابایی رو میخندونی و جدیدا داداش امیر حسین رو صدا میزنی دادا و بغلش میکنی و بوسش میکنی همش سر ب سر امیرحسین میذاری یجورایی فهمیدی ک داداش ب وسایلاش حساسه و حس مالکیت داره میری ب وسایلهای امیرحسین دست میزنی و اونم منو صدا میزنه ماما ماما دادا یعنی میگه ک داداش امیر عباس ماشین منو برداشت.یا دنبالش میکنی.

امیر حسین پسر گلم خواستم بهت جیش یاد بدم ولی هنوز زوده چون سردرنمیاری از جیش.

۳روزپیش واکسن۱۸ماهگیتونوزدید.بعد۳ساعت یکم تب کردید منم سرما خوردم و گلو درد دارم امیر عباسم تو بیشتر تب کردی شب تا صبح هواسم بهت بود.

پریروز بابا بهم گفت ک بریم شهرستان عیادت مادربزرگش منم قبول کردم با اینکه استرس تب واکسنتونو داشتم ولی رفتیم امیرعباس تو ماشین یکن تب داشتی بعدش بهتر شدی مثل همیشه شما اونجا خیلی بازی کردید یکسره تو حیاط بودید وبازی میکردید.

۲هفته بعدش تولد ۲قلوهای عمه نسرین بود آیناز و پرهام همه دعوت بودن خوش گذشت و شما کلی با بچه ها بازی کردید و بهتون خوش گذشته بود

الان ک دارم مینویسم شما خوابید و ۲بار تاحالا بیدار شدید واس شیر و شیر خوردید و دوباره خوابیدید. ۱۰روز مونده تاماه محرم تصمیم گرفتم دوباره ببرمتون مصلا تهران مراسم شیرخوارگان حسینی.

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)