براے امیـــــرحسین♡امیـــــرعباس

عروسی ها...

1396/4/27 19:14
نویسنده : maman fariba
176 بازدید
اشتراک گذاری

پسرای گلم سلام

روزها میگذرد و شما بزرگتر میشوید و من عاشقتر...
الان دیگه تقریبا کم و بیش حرف میزنید

عروسیهایی داشتیم که رفتیم
قبلش یه کوچولو استرس داشتم که نکنه اذیت کنید یا خسته بشید و بهونه بگیرید
۲۰مرداد رفتیم عروسی یکی از فامیلای باباجون بود که رفتیم آقاایناوعموایناو عمه ایناهم بودن...
ولی شما اون شب خخخیییلی اذیت کردید
نه پیش من می موندید نه پیش بابا...
شیطنتهاتون زیادتر شده و کنجکاوترشدید
۲۴هم عروسی داشتیم عروسیه یکی از همشهری من میشدن که رفتیم
اونجا زیاد اذیت نکردید خیلی خوش گذشت...
هرروز که من خونه رو تمیز میکنم تا میام بشینم میرید اتاق تمآآام اسباب بازیهاتون میارید و پخش زمین میکند گاهی وقتام دعواتون میشه
بعضی وقتام به وسایلهای خونه که من روشون حساسم دست میزنید و خرابش میکنید
ولی اشکال نداره
امیرحسینم باباجون که از سرکار میاد خونه میری بغلش و میگی بابا پارک پارک پارک
یعنی میگی که بریم پارک
بابا رو بدون بستنی خونه راه نمیدید
بخاطر همینم بابا هرروز براتون بستنی میخره
 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)