خونه تکونی۹۶
اول اسفندبود که من کم کم کارای خونه تکونی رو شروع کرده بودم اول از اتاقا شروع کردم
البته موقع هایی که شما خواب ظهری بودیدااا
چون موقع هایی که بیدارید نمیذارد من کارامو انجام بدم شلوغ کاری و ریخت وپاش میکنید
کار اتاقا۴روزی طول کشید وقتی که تموم شد رفتم سراغ آشپزخونه مرحله سخت و خسته کننده
صبح شروع کردم شب تموم شد
۳روزبعدش زنگ زدیم قالیشویی که بیاد فرشارو ببرن بشورن
قالیشو هم ۳شنبه گفت میاد میبره
همون شب که قالیشو میخواست بیاد فرشارو ببره عمه صالحه و عزیز و آقا اومدن خونمون شب نشینی
قرار بود بابا اینترنتی براشون بلیط قطار بخره که ۴م عید برن مشهد
بابا هم براشون بلیط رفت و برگشت قطار خرید براشون.
خلاصه اینکه ساعت۱۲شب بود قالیشو اومد فرشارو برد فرشای خاله اینارو هم گفتیم برد
منم شب دیگه خوابیدم که صبح ۸پاشم کارای گردگیری رو انجام بدم تا فرشا رو بیارن تمون شه کارام
صبح که بیدار شدم و کارامو انجام دادم تموم شد
البته بگمآآآآا شماهم کم و بیش تو خونه تکونی کمک کردی بمن
همراه با شلوغ کاری
قوربون پسرای گلم بشم من